آیتاللهالعظمی حسین مظاهری
جوانمردی و انصاف
امام کاظم(ع) میفرماید: کوشش کنید که زمان شما به چهار بخش تقسیم شود: بخشی برای مناجات، بخشی برای امرار معاش، بخشی برای معاشرت با دوستان و اشخاص مورد اعتمادی که عیوب شما را بازگو میکنند و خالصانه به شما خدمت مینمایند و بخشی از آن را نیز برای لذتهای غیر حرام باقی بگذارید. اهل بیت(ع) با چنین دستورهایی به ما میآموزند که در زندگی و در کارها نظم داشته باشیم و به صورت منظم وقت خود را بین دنیا و آخرت، تقسیم کنیم.
آدم متدین و منظم آن است که نماز شبش را بخواند، نماز صبح را در اول وقت اقامه کند، بعد از آن با قرآن و عترت انس بگیرد؛ قدری با طمأنینه قرآن بخواند و با ادعیه و زیارات، توسل روزانه داشته باشد. سپس کار و تلاش را در اولین ساعت روز شروع کند و دست کم هشت ساعت برای تأمین معیشت کار کند. تلاش و زحمت برای رسیدگی به خانواده و تأمین رفاه آنها بالاترین عبادات است. امام صادق(ع) این عبادت را نظیر جهاد در راه خدا فرمود: «الکادّ عَلی عیاله، کالمُجاهد فی سبیل الله».
بر پایة روایت امام کاظم(ع)، شرط اول استفاده و بهرهمندی از دنیای حلال، مراعات جوانمردی است؛ یعنی انسان در وقت مصرف نعمتها، خودخوری، خودخواهی و خودمحوری را کنار بگذارد. به جای اینکه فقط به فکر خود و زن و بچهاش باشد، دیگران را نیز در نظر بگیرد. به این کار میگویند: عمل به قانون مُواسات. به این روش میگویند: روش منصفانه. انصاف یعنی آنچه انسان برای خود میخواهد، برای دیگران نیز بخواهد و آنچه برای خویشتن نمیپسندد، برای افراد دیگر نیز نپسندد. امام صادق(ع) در پاسخ به این سؤال که مسلمان بر مسلمان چه حقی دارد؟ اولین حق را رعایت انصاف دانستند و به دنبال آن تعریف انصاف را بیان فرمود: «إنصاف المرء مِن نفسه حتی لا یَرضی لأخیه مِن نفسه إلا بما یَرضی لنفسه منهُ».
روزی یکی از تجار عبای گرانقیمتی برای آیت الله حائری، مؤسس حوزة علمیة قم آورد. مرحوم حاج شیخ دید نه میتواند هدیه را رد کند و نه میتواند عبا را بپوشد. به آن تاجر گفتند: «این لطفی را که کردید، قبول کردم، اما پول این عبا به اندازة چند عبای معمولی است؟» گفت: «شانزده تا. »گفتند: «میشود این عبا را با شانزده عبا عوض کنید؟» گفت: بله. رفت و شانزده تا عبا آورد. مرحوم حاج شیخ اول برای اینکه آن تاجر ناراحت نشود، یک عبا برای خود برداشت و باقی عباها را به طلبهها هدیه کرد. استفاده از آن عبا برای ایشان حلال بود، اما در بهرهمندی از حلال، مروت به خرج دادند.
علامه طباطبائی میگفتند که مرحوم آقای قاضی رفتند کاهو بخرند، ولی کاهوهای بد را جدا میکردند؛ پرسیدم: «چرا کاهوهای فرسوده را برداشتید؟» فرمود: «اگر این کاهوها بماند، از این مغازهدار نمیخرند و ضرر میکند. لذا کاهوهای خوب را گذاشتم تا مردم بخرند.» این کار آقای قاضی، مروت است که برخاسته از انصاف است.
اگر همه به همین صورت مراعات انصاف و جوانمردی را بکنند، مدینة فاضله درست میشود. زندگی منهای فقر، تبعیض و نارسایی و توأم با اخلاق میگردد. در چنین جامعهای، کسی غیبت نمیکند، تهمت و شایعه در بین مردم راه نمییابد و اهانت و توهین جایگاهی نخواهد داشت. همه به همدیگر خدمت می کنند و جامعه، یکپارچه و متحد است.
جوانمردی فقط مربوط به استفاده از نعمتها نیست، بلکه در همة شئون زندگی و رفتارهای مختلف انسان جایگاه دارد. پیامبر اکرم(ص) همواره به مسلمانها برای مراعات جوانمردی سفارش میکردند. مثلاً در جنگها وقتی لشکر مهیای نبرد بود، خطبه میخواند و از جمله میفرمود: «وقتی پیروز شدید، دشمن را تعقیب مکنید. به زنها کاری نداشته باشید، پیران و اطفال را مکشید، آب را به روی دشمن مبندید، خاک آنان را مسموم مکنید و درختان را مبرّید.» این دستورات بر مبنای جوانمردی و مروت بود.
در گیرودار جنگ خیبر، یک چوپان که اجیر یهودیان بود، جذب اسلام شد. او خدمت پیامبر اکرم(ص) رسید و مسلمان شد. بعد گفت: «با این گوسفندها که صاحبانش در حال جنگ با شما هستند، چه کنم؟» فرمود: «به صاحبانش برگردان.» چنین کرد و بعد به شهادت رسید. حضرت میتوانست گوسفندها را به نفع مسلمانها تصرف کند، اما مروت و جوانمردی چنین اقتضا می کرد که به وی فرمود: آنچه آنها نزد تو به امانت سپردهاند، برگردان و بعد از رد امانت، در جهاد در راه خدا شرکت کن.
شما چه نظری دارید؟